جدول جو
جدول جو

معنی بازار گرد - جستجوی لغت در جدول جو

بازار گرد
(شُ)
مردم بی تمکین و لاابالی را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ای سوداگر، و ای تاجر، تاجر جزء و خرده فروش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ گَ)
بازار بارونق، رایج، پرخریدوفروش، بسیارمعامله
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان کلاردشت بخش کلاردشت شهرستان نوشهر که در 7 هزارگزی حسن کیف در کوهستان واقع است. هوایش سردسیر و دارای 180تن سکنه میباشد آبش از چشمه و محصولش غلات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و تهیۀ زغال چوب و صنایع دستی اهالی قالی و جاجیم و شال بافی و راهش مالرومیباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو شود، احترام و آبرو و حیثیت و شخصیت کسب کردن
لغت نامه دهخدا
(گَ)
رواج. روایی
لغت نامه دهخدا
تصویری از باز گرد
تصویر باز گرد
مراجعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازار سردی
تصویر بازار سردی
اکساد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
إلى السّوق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
Market
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
commercialiser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
روستایی از توابع کلار دشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
vermarkten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
市場で販売する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
بازار لگانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
বাজার করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
kuuza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
pazarlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
시장에서 팔다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
לשווק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
продавати на ринку
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
विपणन करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
memasarkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
продать на рынке
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
verkopen op de markt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
comercializar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
commerciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
comercializar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
市场化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
sprzedawać na rynku
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
ขาย
دیکشنری فارسی به تایلندی